تنها در میان تن ها
سهم من از زندگی هیچ بود...
دل به هرکس خوش نمودم پوچ بود...
رنج غربت به تن خسته نشست...
دردتنهایی عمرم را شکست...
روزگارم برخلاف ارزوهایم گذشت.
********************
نمی دانم چرا اينگونه است؟
وقتی نگاه عاشق کسی به توست
می بينی اما
دلت بسته به مهر دیگری است
بی اعتنا می گذری
و عاشقانه به کسی می نگری
که دلش پيش تو نيست...
یعنی تنهایی اینگونه مرا عوض کرده؟
شاید هم بخاطر پیری چشمانم هست که از بس انتظار برگشتت را
کشید دیگر تاول زده اند..
باشد نیا...
من هم در میان خاک ها افتاده ام جز غم و باد کسی بمن سر
نمیزند...
نترس دیگر نیستم .. میتوانی راحت بر سر مزارم بنشینی و
بگویی...
چه غریبانه رفت...
منتظر آلبوم جدید محسن چاووشی باشید...
برای حمایت از ای خواننده بزرگ میتونین این عکس و تو وبلاگتون
قرار بدین.
چنان دل کندم از دنیا که شکلم شکل تنهایی ست
ببین مرگ مرا در خویش که مرگ من تماشایی ست
در این دنیا که حتی ابر نمیگرید به حال ما
همه از من گریزانند تو هم بگذر از این تنها
به جز در خود فرو رفتن چه راهی پیش رو دارم
رفیقان یک به یک رفتند مرا با خود رها کردند
همه خود درد من بودند گمان کردم که همدردند
شگفتا از عزیزانی که هم آواز من بودند
به سوی اوج ویرانی پل پرواز من بودند
این روزها تنهای تنهام
انگار تنهایی میخاهد مرا همبستر خویش سازد
همه نگاهشان را از من گرفته اند
حتی رفیقان هم از ترس نزدیک شدن به تنهایی مرا تنها گذاشته اند
دل خوش به محبت غریبه ای هستم
و فانوسی که گهگاه تو برایم روشن می کنی
بیاندیش به بادبادک های بر باد رفته
و کوکانی که پشت چراغ های قرمز
به جای بادبادک معصومیتشان را به باد می دهند
آرزویم این است... درمیان خاک ها بخوابم بی آنکه گلی بر روی سنگ قبرم باشد
نمیخاهد دلت برایم بسوزد تا شاخه گلی از میان باغچه چیده و بر روی مزارم بیاری
میخاهم روی مزارم خاکستر باشد...همین
ادامه مطلب...
برچسبها: تنها در میان تن ها